سندرم تریکوهپاتوانتریک

سندرم تریکوهپاتوانتریک (Trichohepatoenteric syndrome)، بیماری است که مو (thrico-)، کبد (hepato) و روده (enteric) و همچنین سایر بافت ها و ارگان های بدن را درگیر می کند. این بیماری همچنین به دلیل آنکه اسهال مزمن و مقاوم به درمان یکی از ویژگی های اصلی آن می باشد، با عنوان اسهال سندرمیک نیز شناخته می شود. نوزادان مبتلا در طی چند هفته اول زندگی، به اسهال آبکی مبتلا می شوند که چندین بار در روز اتفاق می افتد. حتی با وجود انجام حمایت تغذیه ای از طریق تغذیه وریدی (parenteral nutrition)، اغلب این کودکان دچار عقب ماندگی رشد می شوند، به این معنی که به میزان قابل انتظار وزن نمی گیرند یا رشد نمی کنند. اغلب کودکان مبتلا به این بیماری در زمان تولد کوچک بوده و در طی زندگی نسبت به همسالان خود کوتاه تر باقی می مانند.

موهای غیر طبیعی یکی دیگر از ویژگی های سندرم تریکوهپاتوانتریک می باشد. موهای افراد مبتلا به صورت پشم مانند، شکننده و تکه تکه توصیف می شود. در زیر میکروسکوپ چند تار مو ممکن است قطر های مختلفی با مقاطع ضخیم تر یا نازک تر باشند. به این مشخصه trichorrhexis nodosa گفته می شود.

ناهنجاری مو به صورت موهای پشم مانند، شکننده و تکه تکه در بیمار مبتلا به سندرم تریکوهپاتوانتریک

سایر علائم و نشانه های سندرم تریکوهپاتوانتریک می تواند شامل بیماری کبدی، ناهنجاری های پوستی، ویژگی های مشخصه صورت شامل پیشانی عریض، بینی پهن و فاصله زیاد بین چشم ها باشد. به طور کلی ویژگی های چهره با عنوان خشن (coarse) توصیف می شوند. اغلب افراد مبتلا همچنین مبتلا به ناهنجاری های سیستم ایمنی می باشند که آنان را نسبت به ابتلا به عفونت ها مستعد می نماید. با شیوع کمتر، سندرم تریکوهپاتوانتریک با ناهنجاری های قلبی همراه می باشد. ناتوانی ذهنی خفیف در حدود نیمی از کودکان مبتلا به این بیماری گزارش شده است.

ویژگی های چهره به صورت پیشانی عریض، بینی پهن و فاصله زیاد بین چشم ها در کودک مبتلا به سندرم تریکوهپاتوانتریک

سندرم تریکوهپاتوانتریک معمولا در کودکان به خصوص کودکانی که به بیماری کبدی یا عفونت های شدید دچار می شوند، تهدید کننده حیات می باشد.

شیوع

سندرم تریکوهپاتوانتریک یک بیماری نادر بوده و شیوع آن در حدود 1 در هر 1 میلیون نفر تخمین زده می شود. حداقل 44 مورد مبتلا در مقالات علمی گزارش شده اند.

تغییرات ژنتیکی

سندرم تریکوهپاتوانتریک می تواند در اثر جهش های ژن های TTC37 و SKIV2L ایجاد شود. این ژن ها دستورالعمل تولید پروتئین هایی را فراهم می کنند که عملکرد آنها تائید نشده است. دانشمندان تصور می کنند که این پروتئین ها با هم و با پروتئین های دیگر در داخل سلول برای شناسایی وتخریب مولکول های RNA پیام رسان (mRNA) مازاد یا غیرطبیعی همکاری می کنند. mRNA یک خویشاوند شیمیایی DNA می باشد که به عنوان یک نسخه رونویسی شده ژنتیکی برای تولید پروتئین به کار می رود. مطالعات پیشنهاد می کنند که از بین بردن mRNA مازاد یا غیر طبیعی برای رشد سلولی بسیار مهم می باشد.

جهش در ژن های TTC37 و SKIV2L احتمالا عملکرد پروتئین های تولید شده از این ژن ها را که بر اساس فرضیه، mRNA مازاد را تخریب می کند، از بین می برند. هرچند که هنوز مشخص نیست که چگونه این تغییرات می تواند به اسهال مزمن و سایر مشخصات سندرم تریکوهپاتوانتریک را ایجاد می کند.

ژن ها

TTC37, SKIV2L

الگوی وراثتی

این بیماری با الگوی وراثت اتوزومال مغلوب به ارث می رسد، به این معنی که هر دو نسخه ژن در هر سلول دارای جهش می باشند. والدین فرد مبتلا به یک بیماری اتوزومال مغلوب هر یک ناقل یک نسخه جهش یافته از ژن می باشند، اما آنها به طور معمول علائم و نشانه های بیماری را بروز نمی دهند.

الگوی وراثت اتوزومال مغلوب

نام های دیگر بیماری

diarrhea, fatal infantile, with trichorrhexis nodosa

diarrhea, syndromic

intractable diarrhea with phenotypic anomalies

phenotypic diarrhea of infancy

SD/THE

syndromic diarrhea

THE syndrome

THES

tricho-hepato-enteric syndrome

نقص ایمنی شدید مرکب

نقص ایمنی مرکب شدید (severe combined immunodeficiency) وابسته به ZAP70 یا SCID وابسته به ZAP70 یک بیماری ارثی می باشد که به سیستم ایمنی آسیب می رساند. SCID وابسته به ZAP70 یکی از شدیدترین انواع نقص ایمنی مرکب شدید (گروهی از اختلالات با علل ژنتیکی متعدد) می باشد. کودکان مبتلا به SCID تقریبا تمام محافظت ایمنی دربرابر باکتری ها، ویروس ها و قارچ ها را از دست می دهند. آنها مستعد ابتلا به عفونت های مکرر و مقاوم می باشند که می توانند بسیار جدی یا تهدید کننده حیات باشند. معمولا ارگانیسم هایی که باعث ایجاد عفونت در افراد مبتلا به این بیماری می شوند، با عنوان فرصت طلب نامیده می شوند، به این دلیل که آنها باعث ایجاد عفونت در افراد سالم نمی شوند. نوزادان مبتلا به SCID، پنومونی، اسهال مزمن و بثورات پوستی گسترده را تجربه می کنند. آنها همچنین بسیار آهسته تر از کودکان سالم رشد می کنند. درصورت عدم درمان برای بازسازی عملکرد سیستم ایمنی، کودکان مبتلا به SCID معمولا تنها 1 الی 2 سال زنده می مانند.

اغلب افراد مبتلا به SCID وابسته به ZAP70 در طی 6 ماه اول زندگی شناسایی می شوند. حداقل 1 نفر علائم بیماری را اولین بار به طور دیررس در کودکی بروز داده و علائمی با شدت کمتر شامل عفونت های مکرر تنفسی و پوستی داشته است.

شیوع

SCID وابسته به ZAP70 یک بیماری نادر می باشد. تنها در حدود 20 بیمار مبتلا شناسایی شده است. شیوع SCID ناشی از تمام علل ژنتیکی در حدود 1 در 50.000 می باشد.

تغییرات ژنتیکی

همانطور که از اسم آن مشخص می شود، این بیماری در اثر جهش های ژن ZAP70 ایجاد می شود. ژن ZAP70 دستورالعمل ساخت پروتئینی به نام پروتئین کیناز وابسته به زنجیره زتا (zeta-chain-associated protein kinase) را فراهم می کند. این پروتئین بخشی از مسیر پیام رسانی می باشد که تکامل و فعال شدن سلول های سیستم ایمنی به نام T cell را هدایت می کند. T cell ها مواد بیگانه را شناسایی کرده و از بدن در برابر عفونت ها دفاع می کند.

ژن ZAP70 برای تکامل و عملکرد چندین نوع از T cell ها مهم می باشد. این سلول ها شامل سلول های T سیتوتوکسیک (CD8+ T cell) می باشد که عملکرد آنها تخریب سلول های آلوده به ویروس می باشد. ژن ZAP70 همچنین در فعال سازی سلول های T کمکی (CD4+ T cell) نقش دارد. این سلول ها با تاثیر بر فعالیت سایر سلول های سیستم ایمنی، عملکرد سیستم ایمنی را تنظیم می کنند.

عملکرد سلول های T برای مبارزه با عفونت و از بین بردن سلول های آلوده به میکروب

جهش های ژن ZAP70 از تولید پروتئین کیناز وابسته به زنجیره زتا جلوگیری کرده یا منجر به تولید پروتئینی می شود که ناپایدار بوده و نمی تواند عملکرد خود را انجام دهد. پروتئین کیناز وابسته به زنجیره زتا فاقد عملکرد منجر به فقدان سلول های T سیتوتوکسیک و ازدیاد سلول های T کمکی غیر فعال می شود. کمبود سلول های T فعال باعث می شود که افراد مبتلا به SCID وابسته به ZAP70 بیشتر مستعد ابتلا به عفونت ها باشند.

ژن ها

ZAP70

الگوی وراثتی

این بیماری با الگوی وراثت اتوزومال مغلوب به ارث می رسد، به این معنی که هر دو نسخه ژن در هر سلول دارای جهش می باشند. والدین فرد مبتلا به یک بیماری اتوزومال مغلوب هر یک ناقل یک نسخه جهش یافته از ژن می باشند، اما آنها به طور معمول علائم و نشانه های بیماری را بروز نمی دهند.

الگوی وراثت اتوزومال مغلوب

نام های دیگر بیماری

selective T-cell defect

ZAP70-related SCID

zeta-associated protein 70 deficiency

منبع: خانه ژنتیک ایران

نقص C1

کمبود فاکتور 1 کمپلمان (Complement factor I deficiency) اختلالی است که سیستم ایمنی بدن را تحت تاثیر قرار می دهد. افراد مبتلا به این بیماری مستعد ابتلا به عفونت های مکرر، شامل عفونت های دستگاه تنفس فوقانی، گوش، پوست و سیستم ادراری می باشند. آنها همچنین به عفونت های خطرناک تری مانند پنومونی، مننژیت و سپسیس که ممکن است تهدید کننده حیات باشند مبتلا می شوند. برخی از افراد مبتلا به کمبود فاکتور 1 کمپلمان یک اختلال کلیوی به نام گلومرولونفریت با رسوبات C3 ایزوله دارند. کمبود فاکتور 1 کمپلمان همچنین می تواند با اختلالات خودایمنی مانند آرتریت روماتوئید و لوپوس اریتماتوز سیستمیک همراه باشد. اختلالات خودایمنی زمانی ایجاد می شوند که سیستم ایمنی دچار اختلال عملکرد شده و بافت ها و ارگان های خود بدن حمله می کند.

شیوع

کمبود فاکتور 1 کمپلمان یک اختلال نادر می باشد. شیوع دقیق این بیماری ناشناخته می باشد. حداقل 38 مورد مبتلا در مقالات علمی گزارش شده اند.

تغییرات ژنتیکی

کمبود فاکتور 1 کمپلمان در اثر جهش های ژن CFI ایجاد می شود. این ژن دستورالعمل ساخت پروتئینی به نام فاکتور I کمپلمان را فراهم می کند. این پروتئین به تنظیم بخشی از پاسخ ایمنی بدن به نام سیستم کمپلمان (complement system) کمک می کند. سیستم کمپلمان شامل مجموعه ای از پروتئین ها می باشد که جهت تخریب عوامل مهاجم بیگانه (مانند باکتری ها و ویروس ها)، راه اندازی التهاب و پاکسازی دبری ها از سلول ها و بافت ها با هم همکاری می کنند. این سیستم باید به دقت تنظیم شود تا تنها مواد ناخواسته مورد هدف قرار گیرند و سیستم به سلول های سالم بدن حمله نکند. پروتئین فاکتور I کمپلمان و چندین پروتئین وابسته به آن با ممانعت از فعال سازی سیستم کمپلمان در موارد غیر ضروری از سلول های سالم بدن محافظت می کنند.

جهش های ژن CFI که کمبود فاکتور 1 کمپلمان را ایجاد می کنند منجر به تولید پروتئین غیر طبیعی یا فاقد عملکرد یا منجر به فقدان پروتئین می گردند. فقدان یا کمبود پروتئین فاکتور I کمپلمان دارای عملکرد به سیستم کمپلمان اجازه می دهد که به طور کنترل نشده ای فعال شود. فعالیت تنظیم نشده سیستم کمپلمان منجر به کاهش سطح خونی پروتئین کمپلمان دیگری به نام C3 و کاهش توانایی سیستم ایمنی برای مبارزه با عفونت ها می شود. علاوه بر این ممکن است سیستم ایمنی دچار اختلال عملکرد شده و با حمله به بافتهای خود بدن موجب ایجاد اختلالات خودایمنی گردد.

ژن ها

CFI

الگوی وراثتی

این بیماری با الگوی وراثت اتوزومال مغلوب به ارث می رسد، به این معنی که هر دو نسخه ژن در هر سلول دارای جهش می باشند. والدین فرد مبتلا به یک بیماری اتوزومال مغلوب، هر یک ناقل یک نسخه جهش یافته از ژن می باشند، اما آنها به طور معمول علائم و نشانه های بیماری را بروز نمی دهند.

الگوی وراثت اتوزومال مغلوب

نام های دیگر بیماری

C3 inactivator deficiency

complement component 3 inactivator deficiency

hereditary factor I deficiency disease

منبع: خانه ژنتیک ایران

بیماری آدیسون

Image result for ‫آدرنولکودیستروفی‬‎

کمبود هورمون‌های قشر غده فوق کلیوی(هیپوکورتیکوئیدی) باعث بیماری آدیسون (به انگلیسی: Addison diseases) می‌شود.

به هورمونهای مترشحه از بخش قشری غده فوق کلیوی کورتیکواستروئیدها (Corticosteroids) گفته می‌شود. کورتیکواستروئیدها به دو گروه عمده مینرالوکورتیکوئیدها (mineralocorticoids) مانند آلدوسترون و گلوکوکورتیکوئیدها (glucocorticoids) مانند کورتیزول تقسیم بندی می‌شوند.

مینرالوکورتیکوئیدها در تنظیم آب و الکترولیتها در بدن نقش دارند. گلوکوکورتیکوئیدها نقشهای مختلفی در بدن دارند از جمله کاهش التهاب، تخفیف واکنشهای ایمنی، تأثیر بر متابولیسم و افزایش قند خون.

وقتی که غده فوق کلیه به اندازه کافی هورمون تولید نکند، بیماری آدیسون رخ می دهد. در بیماری آدیسون، مقدار کمی کورتیزول و آلدوسترون تولید می‌شوند. بیماری آدیسون به نام "نارسایی غده فوق کلیه" نیز خوانده می‌شود. این بیماری، در هر سنی و جنسی رخ می‌دهد.

اگر بیماری آدیسون را درمان نکنید، بحران آدیسون با مشکلات دیگر به سراغتان خواهد آمد؛ مثل جراحت و عفونت

 

انواع آدیسون

 

دو نوع بیماری آدیسون وجود دارد:

- اگر غده فوق کلیه به دلیل وجود مشکل در خودش، به مقدار کافی هورمون تولید نکند، به نام "نارسایی اولیه غده فوق کلیه" خوانده می‌شود.

- اگر غده فوق کلیه تحت تاثیر دیگر مشکلات بدن به مقدار کافی هورمون تولید نکند، به نام "نارسایی ثانویه غده فوق کلیه" خوانده می‌شود.

علایم:

ضعف عضلانی و خستگی

کاهش وزن و کاهش اشتها

تیره شدن پوست (به دلیل افزایش رنگدانه های پوست)

تکه تکه شدن پوست

علاقه زیاد به خوردن نمک

کاهش قند خون (هیپوگلیسمی)

اسهال و استفراغ

درد عضلانی یا درد مفصلی

افسردگی

زود رنجی و تحریک پذیری

 کمبود هورمون‌ها می‌تواند ناشی از نقص در هورمون آدرنوکورتیکوتروپین (ACTH) باشد. هورمون ACTH، غدد فوق کلیوی را تحریک می‌کند تا هورمون کورتیزول تولید کند، بنابراین اگر مقدار ACTH خیلی کم باشد، می‌تواند منجر به پایین بودن مقدار کورتیزول شود (که بیماری ناشی از آن، کم‌کاری ثانویه غدد فوق کلیوی نام دارد). یکی از دلایل احتمالی دیگر برای کم کاری غدد فوق کلیوی (که البته دلیل بسیار نادری است)، آسیب‌دیدگی غده هیپوتالاموس است. این غده که در مغز قرار دارد، هورمون‌های آزاد کننده و بازدارنده را ترشح می‌کند (یعنی هورمون‌هایی را که به سایر غدد درون ریز فرمان می‌دهند که ساخت هورمون محصول خود را شروع یا متوقف کنند). آسیب‌دیدگی غده هیپوتالاموس می‌تواند منجر به نقصان هورمون آزادکننده کورتیکوتروپین (CRH) شود. در واقع CRH، هورمونی است که به غده هیپوفیز فرمان می‌دهد که ACTH را تولید کند و سپس ACTH، تولید کورتیزول در غدد فوق کلیوی را القا می‌کند. بنابراین کمبود CRH می‌تواند منجر به کمبود ACTH و در نتیجه، کم کاری غدد فوق کلیوی شود.

نشانگان پلی اندوکرین خودایمن

نشانگان پلی اندوکرین خود ایمن (APS) یکی از علت‌های نادر بیماری آدیسون محسوب می‌شود. بيماري APS که در بعضی از مواقع تحت عنوان نشانگان چندگانه کمبود اندوکرین نیز نامیده می‌شود، به دو نوع 1 و 2 تقسیم می‌شود.

علت‌های دیگری که برای کم‌کاری اولیه غدد فوق کلیوی وجود دارد، عبارت است از:

  • آمیلوئیدوز – تشکیل پروتئین در اندام‌های بدن (بسیار نادر)
  • خونریزی به داخل غدد فوق کلیوی
  • گسترش سرطان به غدد فوق کلیوی
  • عفونت‌های باکتریایی، قارچی یا توبرکلوز غدد فوق کلیوی
  • برداشتن غدد فوق کلیوی از طریق جراحی

تست‌های آزمایشگاهی

اگر پزشک شما به عملکرد غیر طبیعی غدد فوق کلیوی مشکوک شود، اولین اقدامی که انجام می‌دهد، اندازه‌گیری میزان هورمون‌های کورتیزول و ACTH در خون است.

تست تحریک ACTH: آزمایشی برای تشخیص کم کاری اولیه غدد فوق کلیوی

برای شروع این تست، پزشک از شما کمی خون می‌گیرد و مقدار هورمون کورتیزول را در آن اندازه‌گیری می‌کند. همزمان پزشک احتمالاً میزان هورمون ACTH را نیز اندازه می‌گیرد. سپس ماده‌ای به نام کوسینتروپین (یکی از مشتقات مصنوعی هورمون ACTH) به شما تزریق می‌شود و پزشک دوباره از شما خون می‌گیرد و مقدار کورتیزول را مجدداً اندازه‌گیری می‌کند. معمولاً پزشک میزان کورتیزول را دو مرتبه، به ترتیب 30 و 60 دقیقه بعد از تزریق اندازه می‌گیرد.

تست تحمل انسولین: آزمایشی برای تشخیص کم کاری اولیه و ثانویه غدد فوق کلیوی

این آزمایش به عنوان استاندارد طلایی برای تشخیص کم‌کاری غدد فوق کلیوی شناخته می‌شود. اما یک آزمایش خطرناک است که باید فقط توسط پزشکان با تجربه و ماهر (معمولاً پزشکان متخصص غدد درون ریز) انجام گیرد.

تست تحریک CRH

برای انجام تست تحریک CRH، پزشک ابتدا از شما کمی خون می‌گیرد و میزان هورمون کورتیزول را در آن اندازه‌گیری می‌کند. سپس هورمون CRH مصنوعی به خون شما تزریق می‌شود و میزان کورتیزول هر 30 دقیقه یک بار تا حدود یک ساعت و نیم بعد از تزریق اندازه‌گیری می‌شود.

آزمایش‌های عکسبرداری: سی تی اسکن و ام آر آی

سی تی اسکن از شکم و اسکن ام آر آی از مغز، دو آزمایشی هستند که پزشک به ترتیب برای بررسی وضعیت غدد فوق کلیوی و هیپوفیز انجام می‌دهد.

دست بیمار مبتلا به آدیسون

آدرنولکودیستروفی

بیماری آردرنولکودیستروفی اسیدهای چرب اشباع با زنجیره بلند در خون تجمع می‌کنند و این اسیدها به میلین‌ها پوشاننده اعصاب مغزی آسیب می‌رسانند.
در سیر این بیماری طی ۵ سال به تدریج توانایی صحبت کردن، نگاه کردن، حرکت کرد را از دست می‌دهند
و در نهایت بعد چند سال بیمار را می‌کشد.

کمبود پروتئین آدرنولکودیستروفی (این پروتئین یک ناقل غشایی متصل به آدنوزین تری فسفات جهت انتقال آنزیم لیگنوسروئیل کوآ سنتاز است که آسیل کوآیی با زنجیره خیلی بلند می‌باشد).

Adrenoleukodystrophy.jpg

تصویر MRI  از مغز فرد مبتلا به ALD : به کاهش حجم ماده سفید دقت کنید

Anti MCV

 آرتريت روماتوئيد(RA) يكي از شايعترين بيماريهاي اتوايميون ميباشد. خصوصيات اصلي (RA) التهاب مفاصل است كه موجب تخريب مفصل و از دست رفتن كارائي آن ميگردد. تشخيص زودهنگام (RA) و شروع سريع درمان مناسب آن يكي از مهمترين راههاي جلوگيري از تخريب كامل مفصلي ميباشد. تشخيص (RA) اساساً به علائم كلينيكي و آزمايشات سرولوژيك برعليه آنتي‌باديهاي ضد فاكتور روماتوئيد (RF) تاكنون محدود بوده است. (RF) يك ماركر سرولوژيك براي تشخيص (RA) با اختصاصيت حدود 70 درصد ميباشد. در چندين بررسي نشان داده شده كه آنتي‌باديهايي برعليه بقاياي سيترولين شدة اسيد آمينه آرژنين در پروتئينهاي الياف غضروفي در بيماران (RF) منفي مبتلا به آرتريت روماتوئيد ديده ميشود. اندازهگيري (ANTI-MCV) بخصوص در بيماران (RF) منفي توصيه ميشود. سيترولين شدن، يك واكنش آميناز پپتديل آرژنين بوده كه اسيد آمينه آرژنين را به سيترولين تبديل ميكند. سيترولين شدن اسيدهاي آمينه اساساً در سلولها انجام شده و در آن اسيد آمينه آرژنين به يك تركيب پروتئيني غير معمول بنام سيترولين تبديل ميشود كه سيستم ايمني آن را غريبه بحساب آورده و بر عليه آن آنتيبادي ميسازد؛ آنتيباديهايي كه موجب التهاب و تخريب سلولهاي سينوويال در غضروفها ميگردند. انواع گوناگوني از پروتئينهاي سيتــــــــــــرولين شده در بيماران (RA) پيدا شدهاند. يكي از آنها SA آنتي ژن ياMUTATED CITRULLINATED VIMENTIN (MCV) ميباشد.

در تشخيص (RA) تعيين اتوآنتي‌باديها در مقابل MCV نقش تشخيصي و پيشگوييكننده دارد. انجام آن بسيار ارزشمندتر از آزمايش (RF) ميباشد. انجام آزمايش  Anti-MCVبا روش الايزا داراي حساسيت و اختصاصيت بسيار بالا براي تشخيص اتوآنتيباديهاي ضد Vimentin سيترولين شده ميباشد.Vimentin يك پروتئين سيترولين شده حاضر در همه بخشها بخصوص در بافت سينوويال بيماران مبتلا به آرتريت روماتوئيد ميباشد. تيتر آنتيباديهاي ضدVimentin در بيماران RA ارتباط قوي با درجه و شدت بيماري دارد. اخيراً يك تست سرولوژيك POCT براي تشخيص RF و Anti-MCV ابداع گرديده كه داراي حساسيت 72 درصد و اختصاصيت 7/99 درصد ميباشد.

Anti-MCV امروزه بعنوان يك بيوماركر كارآمد براي تشخيص پيشرفت RA مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ارزش اصلي اين آزمايش در اين است كه ظهور اوليه اين آنتيباديها تشخيص زودرس RA را فراهم آورده و موجبات درمان سريع و زودهنگام قبل از بروز علائم بيماري را فراهم ميكند. بعلاوه ميزان تيتر Anti-MCV ارتباط بسيار قوي با شدت و فعاليت بيماري و بالعكس موفقيت درمان دارد.

شکل بیوشیمیایی prot S

Protein PROS1 PDB 1z6c.png

سندرم کوشینگ

علل سندرم کوشینگ

۱ – تولید زیاد هورمون کورتیزول توسط غدد آدرنال یا فوق کلیه: کورتیزول در حد طبیعی برای بدن لازم است، برای مثال تنظیم کننده فشار خون می باشد و عملکرد سیستم قلبی-عروقی را تعدیل می کند.
۲- مصرف داروهای کورتیکوستروئید در دوز بالا و برای مدت طولانی: این داروها دارای اثرات مشابه هورمون کورتیزول در بدن هستند.

انواع داروهای کورتیکواستروئید شامل: بتامتازون، بودزونید، کورتیزون، دگزامتازون، هیدروکورتیزون، متیل پردنیزولون، پردنیزولون و پردنیزون است.

داروهای کورتیکواستروئید برای درمان بیماری های زیر مورد استفاده قرار می گیرند:

آرتریت روماتوئید، آلرژی، بیماری های پوستی (اگزما، لوپوس، پسوریازیس، کهیر و خارش)، مشکلات تنفسی و آسم، برخی سرطان ها، اختلالات خونی، مشکلات چشمی، ورم و درد مفاصل، مشکلات گوارشی (کولیت زخمی، اختلالات التهابی روده)، جلوگیری از پس زدن پیوند اعضا و هورمون درمانی.
اگر شما در حال مصرف داروی کورتیکواستروئیدی برای بیماری خاصی هستید و علائمی را مشابه علائم سندرم کوشینگ دارید، برای بررسی نزد پزشک بروید
۳- تولید زیاد هورمون آدرنوکورتیکوترپیک (ACTH) توسط غده هیپوفیز: هورمون آدرنوکورتیکوترپیک ( ACTH) تنظیم کننده تولید هورمون کورتیزول در غده فوق کلیه می باشد.
۴- تومور غده هیپوفیز: تومور غده هیپوفیز باعث ترشح زیاد ACTH می شود و ACTH غده آدرنال را تحریک کرده و کورتیزول را تولید می کند. این تومور در زنان بسیار شایع است.

۵- تومور ترشح کننده ACTH در یک محل غیرطبیعی: به ندرت هرگاه توموری در یک عضوی که به طور معمول ACTH ترشح نمی کند، ایجاد شود، تومور مقدار زیادی ACTH را ترشح می کند و باعث ایجاد سندرم کوشینگ می شود. این تومورها که می توانند خوش خیم و یا بدخیم باشند، معمولا در ریه، پانکراس (لوزالمعده)، تیروئید و یا غده تیموس یافت می شوند.

۶- بیماری غده آدرنال : تومور خوش خیم قشر آدرنال که به نام آدنوم آدرنال خوانده می شود و تومورهای سرطانی قشر آدرنال می توانند کورتیزول زیادی را تولید و سندرم کوشینگ را بوجود آورند.

علائم سندرم کوشینگ
کوهان بوفالو

– افزایش وزن و تجمع بافت چربی به خصوص در قسمت میانی و فوقانی پشت، صورت (گرد شدن صورت) و بین شانه ها (بوفالویی شکل شدن)
– ترک های پوستی به رنگ صورتی و یا بنفش بر روی پوست شکم، ران، سینه و بازوها
– نازک و شکننده شدن پوست و به راحتی کبود شدن
– آکنه
– ضخیم شدن و قابل رویت شدن موهای صورت در زنان (هیرسوتیسم)
– توقف و یا نامنظم شدن دوره های قاعدگی در زنان
– کاهش میل جنسی در مردان
– کاهش باروری در مردان
– اختلال نعوظ در مردان
– خستگی
– ضعف عضلات
– افسردگی، اضطراب و زودرنجی
– مشکلات شناختی
– افزایش فشار خون
– عدم تحمل گلوکز که ممکن است منجر به دیابت شود.
– سردرد
– پوکی استخوان و شکستگی آن

چه هنگام باید نزد پزشک رفت؟

– اگر شما در حال مصرف داروی کورتیکواستروئیدی برای بیماری خاصی هستید و علائمی را مشابه علائم سندرم کوشینگ دارید، بهتر است برای بررسی نزد پزشک بروید.

– حتی اگر از داروهای کورتیکواستروئید استفاده نمی کنید، ولی علائم مشابه علائم این سندرم را دارید، نزد پزشک بروید.

علائم چه بیماری هایی شبیه سندرم کوشینگ است؟

سندرم تخمدان پلی کیستیک در زنان، دارای علائم مشابه سندرم کوشینگ است. این علائم مثل رشد موی زیاد و دوره های قاعدگی نامنظم است.
علائم افسردگی، اختلالات غذاخوردن و اعتیاد به الکل نیز تا حدی شبیه سندرم کوشینگ می باشند

لذا برای تشخیص صحیح علائم بیماری به پزشک متخصص مراجعه کنید.

پیشگیری از سندرم کوشینگ

– اگر شما از داروهای استنشاقی کورتیکواستروئید استفاده می کنید، پس از تنفس، دهانتان را بشویید.
– اگر متوجه ورم غیرطبیعی در صورت یا گردن، رشد زیاد موهای صورت در زنان و اختلال عملکرد جنسی در مردان شدید، فورا به پزشک مراجعه کنید.
– نمک را کم مصرف کنید. فشار خون بالا که یکی از علائم این سندرم می باشد، نیاز به کاهش نمک دریافتی دارد.
– گهگاه به متخصص غدد مراجعه کنید. این متخصص، میزان کورتیزول خون شما را آزمایش می کند.
– به طور مکرر نزد چشم پزشک روید. آب مروارید یکی از علائم سندرم کوشینگ است.

راه های تشخیص بیماری کوشینگ

برخی روش های تشخیص این سندرم عبارتند از :

– آزمایش خون و ادرار برای بررسی میزان هورمون کورتیزول
– آزمایش بزاق
– روش های تصویربرداری : با استفاده از سی تی اسکن یا MRI می توان غده آدرنال و هیپوفیز را بررسی کرد.
– آزمایش تحریک هورمون آزاد کننده کورتیکوتروپین
نکات ضروری قبل از آزمایش خون و ادرار
بیماران می توانند به طور معمول بخورند و بیاشامند و داروهای خود را قبل از آزمایش مصرف کنند، اما مصرف داروهای حاوی استروژن از جمله قرص های پیشگیری از بارداری و درمان های جایگزین هورمون باید به مدت شش هفته قبل از اندازه گیری کورتیزول خون متوقف شود، زیرا استروژن موجب می شود که کورتیزول به گلوبولین بچسبد و موجب افزایش مقدار کورتیزول خون می گردد.
داروهای حاوی استروئید نیز باید قطع شود، چراکه باعث عدم تشخیص درست می گردد.
باید مراقب بیماران دیابتی نیز باشیم، چراکه ممکن است در حین آزمایش، قند خونشان بالا رود

پروتئین c

نام آزمایش

Protein C Activity

مخفف انگلیسی تست

Pr C

نام فارسی تست

پروتئین C

نام های دیگر

Protein C Activity, Plasma

روش انجام

(chromogenic peptide substrates)  Chromogenic

آمادگی بیمار

*  از Warfarine ، coumadin، Estrogen 10 روز قبل از نمونه گیری استفاده نشود.

** در صورت امکان بیمار ناشتا باشد.

ملاحظات نمونه گیری

۱- نمونه های خارج از آزمایشگاه باید فوراً جهت انجام آزمایش یا فریز نمونه به آزمایشگاه فرستاده شود.

۲- نمونه در کمترین زمان ممکن باید سانتریفیوژ گشته و پلاسما از سلول جدا گردد.

۳- به علت آلودگی پلاکتی و ایجاد تداخل در نتایج آزمون بهتر است نمونه دوبار سانتریفوژ گردد.

۴- برای سنجش آزمون از لوله های مخصوص به نمونه استفاده کنید و از انتقال نمونه به لوله دیگر اجتناب کنید.

۵- بهتر است خون ابتدایی گرفته شده برای اندازه گیری پروتئین  C استفاده نشود؛ زیرا نمونه اولیه ممکن است حاوی ترومبوپلاستین بافتی باشد و در نتایج آزمون تداخل نماید.

۶-   هر گونه داروی مؤثر بر نتایج آزمون را در برگه آزمایش یادداشت نمایید.

 

نوع نمونه

PC

علت درخواست تست

  • به عنوان یک آزمون اولیه برای ارزیابی بیماران مشکوک به داشتن نقص مادرزادی پروتئین C، از جمله کسانی با سابقه شخصی یا خانوادگی ترومبوز عروقی.
  • تشخیص و تأیید کمبود مادرزادی پروتئین C هتروزیگوت نوع یک (فعالیت و مقدار پروتئین C کاهش می یابد) و نوع دوم (فعالیت کاهش یافته اما مقدار طبیعی است)
  • تشخیص و تأیید کمبود پروتئین C هموزیگوت مادرزادی
  • شناسایی منشاء اکتسابی کاهش فعالیت یا عملکرد پروتئین C به سبب اثرات ضدانعقاد خوراکی (وارفارین)، کمبود ویتامین K، و بیماری کبدی.

توضیح راجع به تست

پس از اتمام پروسه انعقاد؛ مقادیر اضافی فاکتورهای انعقادی توسط مهار کننده های فیبرینی نظیر آنتی پلاسمین، آنتی ترومیبین III و پروتئین C غیر فعال می شوند. این اتفاق از ایجاد غیر ضروری لخته در آینده جلوگیری بعمل می آورد.

پروتئین C؛ پروتئینی است که در کبد ساخته می شود و در پلاسما در گردش است. وجود ویتامین K برای عملکرد آن ضروری می باشد. پروتئین C به علت غیر فعال کردن فاکتور های ۵ و ۸؛ یک ضد انعقاد در بدن محسوب می شود. همچنین پروتئین S کوفاکتوری است که اثر ضد انعقادی پروتئین C را بیشتر می کند.

تست پروتئین C برای بیماران دچار عود ترومبوز؛ انجام می شود. وقتی که سطح پروتئین C پایین باشد؛ بیمار در معرض خطر ترمبوز عروقی قرار دارد.

در چه شرایطی تست کاهش می یابد؟

  • کمبود هتروزیگوت پروتئین C (ارثی)
  • کمبود هموزیگوت پروتئین C (ارثی)
  • کمبود اکتسابی پروتئین C شایعتر از نوع ارثی آن می باشد ( در مواردی چون: واکنش فاز حاد، DIC، بیماری کبدی، کمبود ویتامین K، نکروز پوستی بر اثر مصرف وارفارین (با نام تجاری کومادین)، بیماری سیکل سل)

همچنین در این موارد هم ممکن است پروتئین C کاهش یابد:

  • فاکتور V لیدن (بطور کاذب)
  • دیگر دلایل مرتبط با مقاومت به پروتئین C فعال شده
  • کاهش آنتی ترومبین، موتاسیون ۲۰۲۱۰ در پروترومبین

تست های تکمیلی

Factor V Leiden; Prothrombin 20210; Homocysteine; Lupus Anticoagulant Testing; Antithrombin Activity

تداخلات دارویی و آزمایشگاهی

دسموپرسین ، ضد بارداری های خوراکی و استانُزولول باعث افزایش سطح پروتئین C می شوند.

کومارین و وارفارین (کومادین)، آنتی بیوتیک ها، آسپارژیناز، استروژن ها، هپارین سطح پروتئین C را کاهش می دهند.

نکته ۱: نمونه های لیپمیک (TG > 890 mg/dl)، سطح بالای فاکتور ۸ انعقادی (>300%)، بیلی روبین بالا (> 21 mg/dl) موجب کاهش کاذب فعالیت پروتئین C و کاهش نتیجه آزمایش می گردد.

نکته ۲: بارداری باعث کاهش پروتئین C می گردد.

نکته ۳: غلظت ناهمگون ضد انعقاد سیترات می تواند بر میزان فعالیت پروتئین   Cاثر گذار باشد.

نکته ۴: بستن تورنیکه به مدت بیش از ۱ دقیقه ممکن است باعث اِستاز وریدی و تغییر غلظت پروتئین های پلاسما شود.

نکته ۵: نمونه های همولیز شده بدلیل فعال بودن پلاکت ها و فاکتورهای انعقادی قابل آنالیز نیستند.

اطلاعات تکمیلی

پروتئین C و S از مهارکنندگان کوفاکتورهای انعقادی ۵ و ۸ می باشند. ترومبین بعد از متصل شدن به ترمبو مدولین (به عنوان رسپتور ترومبین در سطح سلول های اندوتلیال) سبب فعال شدن پروتئین C می گردد. پروتئین C فعال شده نیز از طریق اتصال به گیرنده پروتئین C سلول اندوتلیال (ECPR)؛ سبب تجمع پروتئین C بر سطح اندوتلیال و تسهیل فعال سازی آن (APC) از طریق مجموعه ترومبین- ترمبو مدولین می گردد.

پروتئین S به عنوان کوفاکتور پروتئین C؛ باعث افزایش و بهبود عملکرد پروتئین C و انصال آن به پلاکت ها می گردد. پروتئین C فعال شده از طریق مهار کننده های سرین پروتئازی سرمی (Serpins) مانند آنتی ترومبین؛ مهار می گردد. همچنین پروتئین C به عنوان یک عامل موثر در تسهیل فیبرینولیز مطرح می باشد.

۱- چنانچه بیمار دچار کمبود پروتئین S یا C باشد؛ خانواده بیمار را نیز تشویق به انجام آزمایش کنید، زیرا آن ها نیز ممکن است دچار کمبود این پروتئین ها باشند.

۲- اختلالات کبدی، درمان با ضد انعقاد خوراکی و L-آسپارژیناز موجب کاهش سنتز کبدی پروتئین C می گردد.

۳- میزان پروتئین C اندازه گیری شده توسط روش کروموژنیک و ایمنو اَسی؛ بالاتر از مقادیر بدست آمده از روش Clot-based است.

 

منابع

  1. Richard A. Mc Pherson, Matthew R. Pincus. Henry’s Clinical Diagnosis and Management by Laboratory Method, 23rd edition, 2017, Elsevier.
  2. John P. Greer. Wintrobe’s Clinical Hematology, 13th edition, 2014, Lippincott Williams & Wilkins.
  3. Barbara J. Bain, Imelda Bates, et al. Dacie and Lewis Practical Haematology, 12th edition, 2017, Elsevier.
  4. Carl A. Burtis, David E. Bruns. Tietz Fundamentals of Clinical Chemistry and Molecular Diagnostics, 7th edition, 2015, Elsevier.
  5. ARUP Laboratories
  6. Mayo Medical Laboratories
  7. Lab Tests Online

۸- گل افشان حبیب اله.  مهارت های آزمایشگاهی در خون شناسی، چاپ اول، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، ۱۳۹۰ .

۹- جعفر آبادی آشتیانی مهتاب و همکاران. کتاب جامع تست های تشخیصی و آزمایشگاهی پاگانا ۲۰۱۴، انتشارات جامعه نگر، ۱۳۹۴ .

۱۰- اسدی محسن. مجموعه سوالات طبقه بندی شده کارشناسی ارشد وزارت بهداشت هماتولوژی از سال ۸۵ تا ۹۴ با پاسخنامه کاملاً تشریحی و کاربردی، انتشارات اطمینان، ۱۳۹۴

AMH

Anti-Müllerian hormone (AMH) in women is secreted by granulosa cells in late preantral and small antral follicles. AMH seems to be a very stable marker having some advantages over other biochemical and biophysical markers and is very useful in the assessment of ovarian reserve. AMH measurement may be used in cases of premature ovarian failure, including iatrogenic, due to treatment for cancer, hypogonadotropic hypogonadism, and lastly, in polycystic ovary syndrome (PCOS). It is also a very specific marker of ovarian tumors – folliculomas. According to outcomes of some studies, AMH seems to be highly predictive for the timing of menopause. There are mathematical models in which a single AMH measurement is used to predict the time of menopause even in very young women, many years before the last period

https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC5509971/.